امروز، با مجموعه حیرت‌انگیزی از انتخاب‌ها روبرو می‌شویم و همه ما به راهنمایی نیاز داریم زیرا همه با تصمیمانی در این باره مواجه می‌شویم که با زندگی‌هایمان، کارمان، شرکای زندگیمان، محل زندگیمان و پولمان چه کار کنیم و همچنین با تصمیمات روزمره‌ای که با آن‌ها روبرو می‌شویم.
انتخاب چیز خوبی است اما تصمیم‌گیری‌ها را آسان‌تر نمی‌کند. پس آیا این مهم است؟ همه چیز فقط تصادفی است یا واقعا هدفی برای زندگی وجود دارد؟
گفته شده است که دو روز از بزرگترین روزهای زندگی هر فردی است:
یکی روز تولد فرد و دیگری هم روزی است که علت و چرایی را در می‌یابید
پولس می‌نویسد: این خداست که ما را از نو آفریده و این زندگی جدید را از فیض وجود عیسی مسیح به ما داده است
از زمان‌های دوردست، نقشه خدا این بوده که ما این زندگی جدید را صرف خدمت به دیگران نماییم.
ما ساخته دست خدا هستیم. زندگی شما هدفی دارد و شما یک اتفاق تصادفی نیستید. زندگی شما حائز اهمیت است. خداوند سرنوشتی خاص و متحصر به فرد برای شما دارد. زندگی شما می‌تواند تفاوتی ایجاد کند.
گاهی این فکر مردم را نگران می‌کند که ممکن است به نحوی کارها را خراب کنند و هدف خداوند را از دست بدهند.
اما مسأله این نیست. هدف خداوند برای زندگیمان بزرگتر از اشتباهات ماست.
نقشه کمی شبیه خداست و بدیهی است که این قیاس درست نیست چون با یک دستگاه سر و کار نداریم بلکه با کسی سر و کار داریم که عاشق ماست اما همانطور که نقشه به ما در مسیریابی کمک می‌کند و هر بار که مسیری را اشتباه رویم، نقشه ما را در مسیر دیگری قرار می‌دهد و بی‌نهایت صبور است و فقط به یافتن مسیری متفاوت می‌پردازد.
مسلم است که می‌توانید آن را نادیده بگیرید اما اگر دنبالش کنید، سفری بسیار لذت بخش خواهید داشت. خداوند عاشق ماست و هدفی برای ما دارد و بی نهایت صبور است.
همانطور که در مزمور ۳۲: ۸ می‌گوید:
تو را هدایت خواهم نمود و راهی را که باید بروی به تو تعلیم خواهم داد؛ تو را نصیحت خواهم کرد و چشم از تو برنخواهم داشت.

چگونه در عمل خداوند ما را هدایت می‌کند؟

خوب، این یک رابطه است. او با ما حرف می‌زند. اما چطور صدای او را می‌شنویم؟ در عمل، پنج راه اصلی هست که از طریق آن‌ها خداوند با ما صحبت می‌کند.

گاهی اوقات فقط از طریق یکی از این راه‌ها با ما ارتباط برقرار می‌کند. گاهی برای یک تصمیم بزرگ، احتمال دارد از تمام این پنج راه ارتباط برقرار کند:

۱. اولین راه، کتاب مقدس است. کلمات تو چراغی به سوی پاهایم و راهنمای مسیرم هستند (مزامیر ۱۱۹: ۱۰۵).

کتاب مقدس، سخنان خداوند است و ما با سخنان او هدایت می‌شویم. وقتی این را می‌خوانیم، می‌شنویم که او با ما در مورد عشقش به ما، درباره اینکه چگونه ما فرزندانش هستیم، صحبت می‌کند.

چگونه در عمل خداوند ما را هدایت می‌کند؟
او عاشق ماست. می‌بینیم که هدف او برای تمامی ما این است که عشقش نسبت به خودمان را بشناسیم و با عشق ورزیدن به او به این عشق پاسخ دهیم.

به این طریق است که معنا و هدف زندگی مان را در یک رابطه عاشقانه با خداوند پیدا می‌کنیم و سپس به عشق ورزیدن به سایر مردم، به خانواده، دوستان، همسایگان و دشمنانمان فراخوانده می‌شویم.

ما می‌توانیم به روش‌های مختلفی عاشق شویم. اعمال محبت‌آمیز کوچک. بسیاری از مردم واقعا در زندگی خود با مشکلات زیادی روبرو هستند و اعمال محبت‌آمیز کوچک که هزینه‌ای ندارند، می‌توانند تفاوتی را در روز یک فرد یا حتی در زندگی فرد ایجاد کند.

همچنین هدف خداوند برای زندگی ما این است که ما باید مثل عیسی مسیح شویم.

به عنوان مثال اینکه باید امتی یکپارچه شویم. چیزهایی هست که واقعا نیازی نیست برای آن‌ها دعا کرد مثل پرداخت یا عدم پرداخت مالیات‌ها. لازم نیست بگویید، خدایا آیا امسال باید مالیات‌ها را پرداخت کنم یا نه؟ خداوند در کتاب مقدس می‌گوید که باید مالیات‌هایمان را پرداخت کنیم.

براساس کتاب مقدس می‌دانیم که خداوند چیزهای خوبی برایتان در نظر دارد تا در زندگی‌تان انجام دهید. با انجام کارهای خوب نجات نمی‌یابید بلکه نجات می‌یابید تا کارهای خوب انجام دهید و خداوند، برنامه و هدفی متحصر به فرد برای شما دارد.