1403 دی 23
ژانویه 12, 2025چه پیشگوییهایی در عهد عتیق دربارهی عیسی و صلیب آمده بود؟
ژانویه 12, 2025شاید اساسیترین تعالیم عیسی مسیح از مرقس ۱۲: ۳۰-۳۱ آمده باشد:
« خداوند خدای خود را با تمام دل و جان و ذهن و قوت خود محبت نما. دوم این است: همسایهات را مثل خودت دوست بدار. از این دو هیچ فریضهای بزرگتر نیست.»
مسیح، به عنوان تجسد خدا، به شاگردان گفت که او عشق آنها را میخواهد. نه اعمال نیک. نه یک سری از فداکاریها. عشق.
کلمهی انگلیسی که در این آیات به «عشق» ترجمه شده، از کلمهی یونانی «آگاپه» میآید که به معنی «مراقبت کردن از رفاه و مشتاق بودن» است. خدا میخواهد مردم او از نظر عاطفی، فکری و روحی او را دوست داشته باشند. نه تنها این، بلکه خدا میخواهد ما یکدیگر را دوست داشته باشیم. شاید عجیب به نظر برسد، اما کلمه «آگاپه» همان نوع عشقی است که عیسی در مورد «دوست داشتن دشمنانتان» صحبت کرد (متی ۵: ۴۴).
وقتی عیسی دربارهی عشق تعلیم میداد، منظور او فراتر رفتن از یک احساس گذرا بود. عشق شامل وقف کردن زندگی ما به خدا و دیگران از طریق قدرت اوست.
مهمترین آموزههای عیسی مسیح
اگر از من بخواهید تا مهمترین آموزههای مسیح را خلاصه کنم، آنها را به موارد زیر محدود میکنم: هویت عیسی به عنوان خدا، نجات، بخشش و پیروی از او.
تمام دانش ما دربارهی مسیح به هویت او بستگی دارد. اگر او مسیح موعود نباشد، کسی که پیامبران اسرائیل از او سخن میگفتند، پس ایمان ما بیفایده است. اما عیسی گفت: «به راستی، به شما میگویم، پیش از آنکه ابراهيم باشد، من هستم» (یوحنا ۸: ۵۸).
او به خروج ۱۴ اشاره میکرد که در آن خدا خود را «هستم» نامید، به معنی «خودموجود یا جاودانی». رهبران مذهبی که از ادعای الوهیت عیسی خشمگین شده بودند، او را به سنگسار تهدید کردند.
از آنجا که میدانیم مسیح خدا مجسم است (دربارهی آن در اینجا بیشتر بخوانید)، میتوانیم برای نجات به او اعتماد کنیم، یکی از موضوعاتی که او بیشتر دربارهاش صحبت میکرد. خدایی که زمین را از پوچی آفرید و انسانها را از روی عشق خلق کرد، همچنین همان خداوند است که از آسمان برای نجات ناامیدان و رنجدیدگان قدم بیرون گذاشت.
یوحنا ۱۴: ۶ امروز به همان اندازهی دو هزار سال پیش که عیسی گفت: «من راه و حقیقت و حیات هستم. هیچکس جز به وسیلهی من نزد پدر نمیآید»، اهمیت دارد.
ادیان، معلمان و پیامبران دیگری هم وجود دارند، اما تنها مسیحیان خدایی دارند که جلال خود را برای نجات مردم رها کرد، مصلوب شد و سپس سه روز بعد از مردگان برخاست.
بخشش، یکی دیگر از آموزههای کلیدی مسیح، مفهومی بود که او در طول سه سال خدمت خود بر آن تأکید کرد. عیسی نه تنها دیگران را برای انواع گناهان از جمله زنا و قتل بخشید، بلکه انتظار دارد که ما نیز همان بخشش و فیضی را که دریافت کردهایم به دیگران ارائه دهیم.
همانطور که متی ۶: ۱۴-۱۵ توضیح میدهد: «زیرا اگر شما خطایای مردم را ببخشید، پدر آسمانی شما نیز شما را میبخشد. اما اگر خطاهای مردم را نبخشید، پدر شما نیز گناهان شما را نخواهد بخشید.»
در حالی که این ممکن است یکی از دشوارترین آموزههای مسیح باشد، تعداد کمی از ما نیاز خواهیم داشت که افرادی را به خاطر رفتارهای وحشتناکی که عیسی تجربه کرد، ببخشیم. او از روی صلیب، سخنان بخشش را بیان کرد.
از آنجایی که عیسی خداوند و راه نجات از طریق بخشش است، او سزاوار آن است که زندگی ما را به عنوان عملی از پرستش به او تقدیم کنیم. مانند شاگردان قدیم، ما نیز فراخوانده شدهایم که «صلیب خود را برداریم» (متی ۱۶: ۲۴) و از او پیروی کنیم.
برای برخی، این ممکن است به معنای انتخاب سبک زندگی متفاوت از آنچه داشتهاید باشد. برخی دیگر ممکن است نیاز داشته باشند که از دینداری صرفا ظاهری دست بردارند و آزادی رابطهی شخصی با عیسی را کشف کنند. با این حال، برخی دیگر ممکن است متوجه شوند که این به معنای پیشروی در ایمان است، با علم به اینکه صلیب فعلی شما در این فصل، عاشقانه دوست داشتن عزیزی است که با بیماری روانی مبارزه میکند، یا مدیریت آن مشکل سلامتی مداوم، یا مراقبت از خویشاوندتان است که با شما زندگی میکند.
آموزههای عیسی مسیح دربارهی پادشاهی خدا
در حالی که عیسی دربارهی موضوعات مختلفی از جمله موارد بالا صحبت میکرد، اما موضوعی که بیشتر از همه به آن پرداخت، پادشاهی خدا بود.
عیسی در صحبت دربارهی پادشاهی خدا، موارد زیر را بیان کرد:
پادشاهی خدا یک پادشاهی زمینی نیست. عیسی گفت: «پادشاهی من از این جهان نیست. اگر از این جهان بود، خدمتگزاران من میجنگیدند تا از دستگیری من توسط رهبران یهود جلوگیری کنند. اما حالا پادشاهی من از جای دیگری است» (یوحنا 13: 36).
ایمانداران در آوردن پادشاهی به زمین مشارکت میکنند. «پس شما اینطور دعا کنید: «ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد، پادشاهی تو بیاید، مشیت تو چنان که در آسمان است، بر زمین نیز واقع شود» (متی ۶: ۹-۱۰).
پادشاهی خدا که ابدی است، از چیزهای موقتی مهمتر است. «اما شما نخست ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید، و آنگاه همهی این چیزها بر شما افزوده خواهد شد» (متی ۶: ۳۳).
پادشاهی خدا در قلب و ذهن انسان بنا میشود. «اما ملکوت خدا با آمدن به نظر نمیرسد، و نخواهند گفت، اینک اینجاست، یا آنجا است، زیرا ملکوت خدا درون شماست» (لوقا ۱۷: ۲۰-۲۱).
در حالی که مسیح آمده است، ما منتظر بازگشت او و تحقق کامل وعده پادشاهی خدا هستیم. این رابطهی ظریفی است که دربارهی «هم اکنون اما نه به طور کامل» است که در مقالهی بعدی بررسی میشود.
چرا عیسی به زمین آمد و تعلیم داد؟
با بررسی اکثر تعالیم مسیح و سالهای خدمت او، تصویری از مردی که به آنچه تعلیم میداد عمل میکرد، شروع به شکلگیری میکند. عیسی یک روشنفکر مرموز نبود که سعی داشت نخبگان جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
در عوض، او پسر یگانهی خدا بود که با تصاویر کلامی به آنهایی که قلبی مهربان داشتند، تعلیم میداد تا بتوانند درک کنند. عیسی برای توضیح روحهای پذیرا و ناپذیرا دربارهی خاک و برای انتقال مفهوم زندگی ابدی از آب صحبت کرد.
مسیح دربارهی چیزهایی که عقلانی بودند صحبت میکرد تا ابهام را از چیزی که میتوانست مردم را از عواقب گناه آزاد کند، برطرف کند – به طور خاص نجات به عنوان نتیجهی بخشش گناهان و آزادی به عنوان پیروان مسیح.
چگونه دعا در خدمت عیسی نقش داشت؟
علاوه بر تعلیم، عیسی زمان قابل توجهی را به دعا اختصاص داد، هم به صورت شخصی، هم برای شاگردانش و هم برای دیگران. بسته به نحوهی شمارش، حداقل ۲۵ آیهی کتاب مقدس، حداقل بیست و پنج مورد از این دعاها را ثبت کردهاند.
عادت منظم او به دعا، همراه با تعلیم مستقیم دربارهی چگونگی و چه چیزی برای دعا کردن، الگویی را شکل داد که شاگردان – و مسیحیان تا سالهای آینده – همچنان آن را دنبال میکنند.
عیسی دعا میکرد:
به طور مکرر در خلوت (لوقا ۵: ۱۶)، در جمع (یوحنا ۱۱: ۴۱-۴۲)، قبل از راه رفتن روی آب (مرقس ۶: ۴۶)
قبل از انتخاب شاگردانش (لوقا ۶: ۱۲-۱۳)، هنگام شفای مردم (مرقس ۷: ۳۴-۳۵)، قبل از غذا خوردن (یوحنا ۶: ۱۱)
هنگامی که کودکان را برکت داد (متی ۱۹: ۱۳-۱۵)، هنگام تعمیدش (لوقا ۳: ۲۱-۲۲)، در باغ جتسیمانی (متی ۲۶: ۳۶-۴۶)، در لحظهی واپسین (لوقا ۲۳: ۴۶)
پیروانش از طریق نمایش دعا و تعلیم مسیح، درک کردند که چگونه باید خدا را دوست داشته باشند، دیگران را دوست داشته باشند و به امید و امنیت ابدی دست یابند. “پادشاهی تو بیاید…”